زور و عشق پارت ۴

رفتم تو اشپز خونه و اجوما رو دیدم
+سلام شما اجوما هستید
_سلام بله دخترم من اجومام و باید قوانین و رعایت کنی تا زندگی خوبی اینجا داشته باشی
+اووم باشه حالا قوانین چیه؟
_هر موقع تهیونگ خواستت باید بری پیشش
تو براش غذا شو اماده میکنی
باهاش بد حرف نزن
هر کاری هم کرد باید ولش کنی و دعوا نگیرید
+امر دیگه اقا چه مسخره بازیایی داره مسخره
_اجوما به پشتم نگاه کرد و استرس گرفت
برگشتم و پشتم رو دیدم تهیونگ بود
بچه ها ببخشید علامت تهیونگ # هست
#بیبی چی گفتی؟
+ها هیچی تهیونگ
#ددییی بگو ددی(با داد)
+چیزی نگفتم ددی
#مگه اجوما برا تعریف نکرد که اگر قانون ها رو رعایت نکنی چی میشه هااا ؟
+نه فعلا داشت قانونا رو میگفت د..دد..د
#دددددددد چی هااا د.د. د. چی باید بگی ددی ددییی
یهو محکم زد تو صورتم و گفت میدوتم چیکارت کنم درسته اجوما بهت نگفت ولی من بهت میفهمونم
منو انداخت تو اتاق و در رو بست
+نا نه ننهه تو رو خدا نکن من هنوز بچه ام
# بچه نیستی ۲۱ سالته
.........
دیدگاه ها (۰)

زور و عشق پارت ۵

زور و عشق پارت ۶

زور و عشق پارت ۳

زور و عشق پارت ۲

black flower(p,241)

پسر کوچولوی من پارت ۲ ته : وقط توضیح ندارم...بهت نیاز دارم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط